من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم هر دو دنبال دل گمشده ای ، دربدریم
ماکه محتاج نفسهای همیم ، آه ! چرا از کنار تن یخ کرده ی هم می گذریم؟
ما دو کبکیم – هواخواه هم – اما افسوس هردو پر بسته ی چنگال قضا و قدریم
آسمان ، یا که قفس !؟ آه ! چه فرقی دارد سر پرواز نداریم که بی بال و پریم
حال ، دیگر من و تو ، فاصله مان فرسنگ است گرچه دیوار به دیوار هم و "در " به "دریم "
همه ترسم از این بود : می آید روزی من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم
شعر از : استاد علی محمد محمدی – ایلام – سرگروه شیمی شهرستان ایوان
========================================================
فاصله ها نه فرسنگ و دیوار است دل از دل از بر هم بیزار است
دهکده جهانی بزرگ و بسیار است فکر در هوس دیدن دیوار است
این دو بیت تقدیم به آقای محمدی از خودم بود تا نگی ما شاعر نیستیم
کجایند شهیدان خدایی- افسوس که من زمینیو و تو را فاصله بسیار است
=======================================================
پارسال...
پارسال ، اول مرداد سر ساعت هفت
نبش آن کوچه ی باریک دل از دستم رفت!
یک نفر آمد و در جان وتنم شعله کشید
باز هم قصه ی همسایگی آتش و نفت !
وبلاگ آقای محمدی : http://ermes3.blogsky.com/
جناب آقای محمدی یکی از افتخارات استان ایلام است امید است با سیقل دادن اشعار گرانبهایش به یکی از ستاره های کشورمان تبدیل شود . انشاء الله
عجیب نیست که شیمیست ها شاعر می شوند
خدایش بیامرزد یادی بکنیم از علی عباس قیطاسی کارشناسی شیمی دبیر شیمی در ملکشاهی که چند کتاب ایشان در زمینه شعر و ادبیات چاپ شد و اینهم جناب آقای محمدی که شعر می گویند خدا را چه دیدی شاید ما هم شاعر شدیم.
دکتر جان سلام !
اولش تو رو خدا خجالتمون ندین این کلمه ی ( استاد ) تراش قامت رعنای خودتونه برا ما یه وصله ناجوره ! برش دارین !
دومش بابا شاعر ! شاعری در شما متجلیه نه ما !
سومش لطف کردین این شعر ناقص ما رو ... !
چهارمیش هم : اون انتقادتو ای به چشم !
قربانت
اصلاْ استاد استاده . استادی که شاخ و دم نداره هر که با علم و احساس زبان بگشاید استاد است و شما چنین هستید
درود بر استاد محمدی
سلام
همین........!
باز این استاد ما خودشو دست کم گرفته مردیم از بس بهشون گفتیم شعر جدید بزارین اشون ما رو ارجاع دادن به وبلاگ شما که اینجا هم تکرار و تکرار این شعرا که رو وبلاگ خودشون هست