ویویان چان (Vivian Chan) کارآفرین، یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل شرکت Sparrho است. این کمپانی یک بستر اینترنتی با قابلیت شخصیسازی برای پیشنهادهای مربوط به موضوعات علمی است. بعد از یک سال کار در یک شرکت سرمایهگذاری مخاطرهپذیر در استرالیا، ویویان تصمیم گرفت بهدنبال دکترای خود در رشته بیوشیمی در دانشگاه کمبریج برود. علاقهی تمامنشدنی او به کسب و کار علمی و فناوری او را به پیوستن به کلوپ سرمایهگذاری تکنولوژی دانشگاه کمبریج (CUTEC) هدایت کرد؛ کلوپی که چندی بعد، ویویان رئیس آن شد. پس از اخذ مدرک دکترا، برای شرکت در گروه افتتاحی Entrepreneurship First انتخاب شد و آنجا Niluka Satharasinghe را ملاقات کرد. نیلو مدرس زبان برنامهنویسی پایتون بود و آشنایی او با ویویان در نهایت به همکاری این دو در تاسیس Sparrho انجامید.
آنها کار را در جولای ۲۰۱۳ شروع کردند و موفق شدند سرمایه بذر قابل توجهی جذب کنند. ویویان از ابتدا بر رشد سریع Sparrho ناظر بوده و اکنون تیمی شش نفره را هدایت میکند.
ویویان چان مدافع پروپاقرص حقوقی زنان در STEM (رشتههای تحصیلی و آموزشی علوم، فناوری، مهندسی و پزشکی) است و در برنامههای مربوط به کارآفرینان زن حضوری فعال دارد. او همچنین در سال ۲۰۱۴ به مرحله نیمهنهایی کارآفرینان تازهکار "دوکِ یورک (UK)" رسید.
چندی پیش ویویان چان در مصاحبهای با مجله فوربز از تجربیات کارآفرینی خود سخن گفت که در ادامه میتوانید متن کامل این مصاحبه را بخوانید:
آیا تجربیات شما در زندگی شخصی و کاری در رسیدن شما به موقعیت فعلیتان، یعنی یک کارآفرین و رهبر کسب و کار، نقش داشتهاند؟
من همیشه مشتاق یادگیری بودهام و خودم را همیشه در معرض تجربههای جدید قرار دادهام و خب قطعاً نتایج آن در زندگی شغلیام تا به امروز منعکس شدهاست. بعد از اینکه در مقطع کارشناسی در رشتهی طراحی و کشف دارو در استرالیا فارغالتحصیل شدم، در یک شرکت سرمایهگذاری مخاطرهپذیر در بریزبین استخدام شدم. چیزهای زیادی دربارهی ابعاد مختلف تجاریسازی علوم و تحقیقات پژوهشی یاد گرفتم و نیز این فرصت را پیداکردم تا تجربهی خوبی در زمینهی فرآیند جذب سرمایه و برقراری ارتباط بین علم و دنیای کسب و کار بهدست بیاورم. سپس برای ادامه تحصیل در مقطع دکترای بیوشیمی به دانشگاه کمبریج رفتم و در آن دوران رئیس باشگاه سرمایه و فناوری دانشگاه کمبریج (Cambridge University Technology & Enterprise Club یا CUTEC) شدم. رهبری تیمی ۵۰ نفره و کسب تجربه در زمینهی مدیریت پروژه، زمان و آدمها مهارتهای بینظیری بودند که بهدست آوردن آنها برای من از تحصیل در مقطع دکترا فراتر بود. اینجا بود که متوجه شدم کمک به رشد تیم در ابعادی غیر از نقشها و وظایفیشان چقدر مهم است. من میدانم که اگر هریک از کارکنان من رشد کند شرکت هم رشد میکند و این مسئله در عمق فرهنگ Sparrho نهادینه شده است. به نظر من مدیریت یک استارتاپ بسیار شبیه به حل مسائل روزانهی دورهی دکتراست؛ آمادهی شکستبودن، پافشاری، تکرار سریع و آزمایش مکرر فرضیهها برای آنکه ببینید چه چیزی جواب میدهد.
ویویان چان، کارآفرین و مدیرعامل استارتاپ Sparrho
سوابق کاری پیشین شما چگونه به موقعیت فعلی در Sparrho کمک کرد؟
من پیشازاین و اولینبار زمانی که مشغول تحقیقات دورهی دکترای خودم بودم مشکل "بهروزماندن" را تجربه کردم. در آزمایشگاه دانشگاه، یک محققی بهنام استیو کار میکرد که هر روز صبح چندین مجله علمی کلیدی مربوط به رشتهمان را مطالعه میکرد. استیو چون میدانست هرکسی بر روی چه موضوعی کار میکند، میتوانست جدای از کلماتکلیدی مندرج در هر مقاله، مقالات مرتبط دیگر را به ما معرفی کند. موتورهای جستجو تنها در حالتی میتوانند به بهروزماندنتان کمک کنند که شما دقیقاً بدانید بهدنبال چه هستید و کلیدواژههای درست را هم داشته باشید. من آن زمان متوجه شدم همهی آدمها شانس داشتن شخصی مثل استیو را ندارند؛ درنتیجه شروع به ساختن Sparrho، و یک نسخه اینترنتی آن برای همه کردم.
نقاط پررنگ و چالشهایی که در دوران کارآفرینی و مدیریت Sparrho داشتهاید چه بودهاند؟
کارآفرینی و مدیریت در یک استارتاپ شباهت زیادی به سوارشدن بر ترن هوایی دارد. فراز و فرودهای زیادی دارد؛ و خب البته فرازها بسیار رضایتبخش هستند. برای شروع باید بگویم که گروهی عالی و فوقالعاده با استعداد در کنار من قراردارند. این باعث شدهاست که من آزادی لازم برای پیداکردن راهحل مشکلات بزرگ سر راه را در اختیار داشتهباشم. علاوهبراین، من این فرصت را داشتهام که تجربیات و دانستههای خودم را با دیگران در میان بگذارم: صحبت در هیأتهای مختلف بر سر موضوعات متنوع، از حضور زنان در دنیای فناوری گرفته تا مشاغل جایگزین برای کسانی که مدرک دکترا دارند. یک نقطهی پررنگ دیگر برای من، انتخاب شدنم بهعنوان یکی از ۱۵ مدیرعامل برتر زن بود که در سپتامبر ۲۰۱۴ برای سفری تاریخی به سانفرانسیسکو و سیلیکونولی رفتیم.
ویویان چان در کنار نیلو و سایر اعضای استارتاپ Sparrho
البته با چندین چالش هم روبرو شدهام؛ بهخصوص بهعنوان یک پژوهشگری که اکنون کارآفرین شدهاست. یادگیری چگونگی ادارهی یک شرکت فناوری نرمافزار بدین معنی بود که باید درکی از کدنویسی پیدامیکردم تا میتوانستم بهشکلی مؤثر با اعضای گروه ارتباط برقرار کنم و کار کنم. فهم و درک روندهای حال و حاضر دنیای فناوری (Trends) و عملیات لازم برای مدیریت یک استارتاپِ مقیاسپذیر، قطعاً جزء آن مهارتهایی بود که باید سر صحنه و در عمل یاد میگرفتم. این را میدانم که یک مدیرعامل با تکامل استارتاپ تکامل پیدا میکند، و برای جلوگیری از غافلگیر شدن با مسئولیتهای جدید مدیرعاملی، روش "سایه شدن" در کنار مدیرعاملهای مختلف را آغاز کردهام.
[توضیح: تکنیک "سایه شدن" به روشی گفته میشود که در آن مدیران جوان و کمتجربه و یا کارآفرینانی که تجربهی لازم برای مدیریت استارتاپ یا کسب و کار خود را ندارند از مدیرعاملان موفق و باتجربهتر درخواست میکنند که به آنها اجازه دهند برای مدتی (از یک روز گرفته تا حتی چند هفته) شبیه سایه آنها در تمامی جلسات، سرکشیها به واحدهای مختلف و ... حضور داشتهباشند. / روزآفرین]
من این فرصت را پیداکردهام که سایهی دو مدیرعامل بشوم و یک روز را به همراه هر کدام آنها بگذرانم؛ یکی از آنها مدیرعامل شرکتی با ۱۰ نفر پرسنل و دیگری رهبر کسب و کاری با بیش از ۳۰ نفر پرسنل است. در هر روزی که نقش سایهی آن دو مدیرعامل را بازی میکنم، تمام فعالیتهای آنها را تماشا میکنم؛ از خواندن دفتر خاطرات روزانهی کسب و کارشان گرفته تا تماشای تعاملات آنها و چگونگی مدیریت و رهبری آنها در کسب و کارشان.
چه توصیهای برای زنان علاقمند به کارآفرینی، که میخواهند کسب و کار خود را راهاندازی کنند دارید؟
ایجاد و گسترش شبکهارتباطی کلید کارآفرینی است. این شبکهی ارتباطی را نه تنها برای جلب حمایت دیگران میسازید، بلکه فرصتهای زیادی برای پرسش و اعتبارسنجی ایدهها و جلب مشتریان بالقوه نیز بهدست خواهیدآورد. یک توصیهی مهم دیگر این که حتماً یک مربی (Mentor) پیدا کنید. وقتی کسب و کار خود را شروع میکنید در قالب فردیِ خود رشد خواهید کرد و داشتن کسی که بتواند شما را راهنمایی کند و از شما حمایت بکند بسیار خوب است؛ چون کارآفرینی گزینهی مناسبِ آدمهای دلنازک نیست!
چگونه بین زندگی خصوصی و کار تعادل را برقرار میکنید؟
مدیرعامل یک استارتاپ کوچک اما با رشدی سریع به این معنی است که ساعات کاری معمولی وجود ندارد. اما من برای سرگرمیهای شخصی و معاشرت با دوستانم در بین ساعتهای کارم وقت میگذارم. همچنین برای آنکه انرژیام ته نکشد یک روز در هفته (آخرهفته) را برای خودم کنار میگذارم، بهخصوص اگر در طول سال تعطیلات کافی نداشته باشم. برای من حفظ تعادل کار و زندگی حیاتی است تا بتوانم سطحی از خلاقیت داشته باشم و مهمتر از آن مدیرعامل بهتری برای رهبری شرکت باشم. گرداندن یک استارتاپ مثل دویدن در یک دوی ماراتن است، نه دوی صد متر سرعت.
به نظر شما بزرگترین مسألهی زنان در محل کار چیست؟
تفاوتهای داتی بین زن و مرد وجود دارد، اما به نظر من، بهعنوان یک زن، آگاهی داشتن از این تفاوتها فرصتی عالی برای پیشرفت در محیط کار است.
مربیگری (Mentorship) چه تغییری در زندگی کاری و شخصی شما داشته است؟
من اولین بار ارزش مربیگری را در دوران فعالیتم در باشگاه سرمایه و فناوری دانشگاه کمبریج (CUTEC) یاد گرفتم؛ جایی که شبکهای عالی از مربیان و مشاوران در اختیار ما بود. همانطور که گفتم به نظر من داشتن فردی باتجربه در کنار خود، برای تبادل ایده مهم است. بهعلاوه، داشتن مربی راه خوبی است برای کنترل عقلانی و منطقی تصمیماتی که میگیرید و مطمئن شدن از اینکه در مسیر درستی قراردارید. بهطورکلی، یک مربی میتواند تصویری کلی از چگونگی عملکرد شما خارج از دیدگاه خود و گروهتان بدهد. من به شخصه مربیهایم را از شبکههایی مثل CUTEC و همچنین در طول دوران حضورم در برنامهی "کارآفرین اول"، جایی که شریک و همکارم در راهاندازی Sparrho یعنی نیلو ساتاراسینگ را ملاقات کردم، پیدا کردهام.
کدام رهبران زن دیگری را تحسین میکنید و چرا؟
شری کوتو؛ (Sherry Coutu) اولین زنی که به من گفت اگر نمیدانی چگونه کاری را انجام دهی برو و آنرا یاد بگیر (کدنویسی). او هم در عرصهی کارآفرینی (مربی، سرمایهگذار و یک تمامکنندهی عملگرا) مدافعی قوی و الهامبخش بوده و هم از طریق Founders4School آموزشهای لازم را برای علاقمندان فراهم کردهاست.
همچنین، پروفسور الیزابت بلکبرن (Elizabeth Blackburn)؛ فرصت ملاقات با او را در سفر به سانفرانسیسکو پیدا کردم. آیا واقعاً دلیلی هم برای دوستنداشتن این دارندهی جایزهی نوبل بهخاطر فعالیتهایش در رابطه با تلومراز وجوددارد؟
میخواهید Sparrho در سال آینده چه چیزی بهدست آورد؟
استارتاپی که از یک مخمصهی شخصی شروع شد تنها در عرض یک سال و نیم به شرکتی کوچک اما قوی تبدیل شدهاست و من بهشدت هیجانزدهام تا ببینم سال ۲۰۱۵ چه چیزی را برای ما بههمراه خواهدداشت. ما میخواهیم محتوای خود و سطح کاربران را در حد جهانی گسترش بدهیم تا مطمئن شویم میتوانیم به همه کمک کنیم تا مطالب علمی را (آسانتر و بهروز) پیدا بکنند. ما کاربرانی داریم که خارج از حلقهی پژوهشگران علمی هستند؛ وکلای ثبت اختراع، برگزارکنندگان کنفرانسها، سرمایهگذاران، مردم عادی و غیره. کسب توانایی فراهمکردن فرصت دسترسی به محتوای مرتبط به مردم عادی به روشی که برای کاربر مناسب باشد هدفی است که میخواهیم آن را دنبال کنیم.
منبع: Huffingtonpost | ترجمه: روزآفرین